آخرين پست وبلاگمون و خداحافظي ...
سلام دوستان عزيزم
خوبيد؟
خيلي دلم گرفته
خيلي خستم
حتي ديشب پدرشوهرم اومد به خوابم و گفت بيشتر به زندگيت برس
اين آخرين پست وبلاگمونه
خداحافظ براي هميشه...
گريه نكنيددددددددددددد
دروغ سيزده بود
.
.
.
.
.
.
.
.
شرمنده اگه با اين پستم ناراحتتون كردم
يهو به ذهنم رسيد براي سيزده پست بذارم
فقط اين به ذهنمون رسيد
متن اول پستمونم رو باباي علي گفت بنويس
به قول يه نفر آخه مامان علي و خستگي؟؟؟؟؟؟
نظراتو تاييد نميكنم ببينم عكس العملا چيه؟
فحشم نديناتقصير همسر بود به اون بگيد
هرچند ميدونم خيلي از رفتنم ناراحت ميشيد
پ ن 1:اتفاقا امروز خيلي سرحالم:كباب كوبيدم بين چندتا حريف قدر رتبه يك رو اورد
پ ن 2:ببخشيد نظرات پست قبل رو تاييد نكردم.وقت نشد به خدا.ميام خدمتتون به خصوص مامان اميرعلي جونم و مامان ياسمن و محمد پارسا جونم مامان طهورا جونم
پ ن 3:به زودي ميام بازم با عكس.هرچند بازم چشم علي رو پشه زده و نذاشته دو روز اخير ازش عكس بگيرم
اميدوارم با جمع كردن هفت سين نوروزي
قرآنش نگهدارتان
آينه اش روشنايي عمرتان
سكه اش بركت زندگيتان
سبزيش طراوت و شادابي دلتان
ماهي اش شوق ادامه زندگيتان
را به شما هديه دهد