آخرين اثر هنري ماماني
من و خاله نرگس وقتي خيييييييييييلي جوون بوديم(قبل از دانشگاه رفتن)به خاطر اينكه طراحي و نقاشيمون خوب بود ،تابستونا كه ميشد مربي كلاسهاي طراحي و نقاشي و كاردستي دوره هاي فرزندان كاركنان شركت نفت و صنايع فولاد و ...بوديم. يه برو و بيايي داشتيم كه نگو....
يادت به خير جووووووووووني
البته كاراي هنري ديگه اي هم بلديما(در حد معمولي)
اما خب بيشتر از 6 ساله كه دست به قلم نبردم
توي اين 2 هفته كه تعطيل بودم دلم يهو هواي طراحي كرد
تمام لوازمم رو كه علي خراب كرده بود
رفتم مغازه لوازم تحريري ، ولي اسم خيلي از لوازم يادم رفته بود
مغازه داره هم آخرش گفت فكر كنم براي خودت نمي خواي.منم
براي اينكه ضايع نشم گفتم براي پسرم ميخوام .اونم همينجور داشت تو ذهنش محاسبه مي كرد كه احتمالا پسرش بايد راهنمايي به بالا باشه و عجب خوب مونده اين مادره....من: مغازه داره:
خلاصه لوازمو خريدم و يكي از عكساي علي كه طراحيش آسون بود رو انتخاب كردم
اينو ميگم:
اينم اثر هنريم.خب ايراداش زياده...ولي...بعد از 6-7 سال بدم نشده ها
حسابي جو گير شدم.كاراي بعديم حتما بهتره...
الهي عكس دوماديتو بكشم.قربووووووووووووووونت بشم