اولين روزه كامل پسرم
سلام دوستان
نشده بود توي يه روز دوتا پست پشت سر هم بزارم.ولي دلم نيومد اين پستو نزارم
ديشب كه برگشتيم تا سحر بيدار بوديم و با بابا حرف ميزديم.علي هم بيدار بود.باهامون سحري خورد و گفت ميخوام روزه بگيرم.
البته روزاي قبل هم روزه ميگرفت ولي از نوع كله گنجيشكيش.10 وعده هم به جاي اون يه وعده ميخورد
ولي امروز لب به هيچي نزد.روزشو كامله كامل گرفت.هر چي اصرارش كردم كه برات غذا درست كردم لب نزد.آب هم نخورد.فقط خونه همسايه حواسش نبوده ويه خورده آب و يه دونه چيپس خورده بود
قسم ميخورد كه حواسم نبوده مامان.منم بهش گفتم اشكال نداره عزيزم.براي تو لازم نيست روزه بگيري ...
باباش باورش نميشد كه هيچي نخورده ولي وقتي زبونشو نگاه كرد كه سفيده سفيده باورش شد
درسته كه هنوز روزه بهت واجب نيست پسرم ولي يه عالمه ذوق كردم.باور كن اشكم اومد وقتي بابا موقع اذان مغرب خرما رو بهت تعارف كرد.قربونت بشم كه اينقدر اراده و ايمانت قوي شده
مرد شدنتو دارم حس ميكنم و روزي صدهزاربار خدا رو شكر ميكنم از اينكه يه مرد كوچولو(به قول خودت كوتوله )داره تو خونمون بزرگ ميشه
خدايا شكرت بابت اين هديه زيبا و دوست داشتنيت.هديه اي كه هيچوقت دلمو نميزنه و روز به روز برام جذاب تر و دوست داشتني تر ميشه
پسرم خيلي به داشتنت افتخار ميكنم.اولين روزه كاملت قبول باشه.دعاي هميشه من براي تو:الهي عاقبت به خير بشي نفسم
قبل از افطار نمازشو ميخونه.البته فقط نماز مغرب اونم دو ركعت روميخونه
اين عكس ماله مشهده.منم پشت سرش وايسادم.مثلا پيش نمازمهشكمشوووو
اينم سفره افطار امشبه.كف كفشاشو شسته و تو خونه همش پاشه
اگه تونستيد يه نظر كوچولو هم شده براي اين پست علي بذاريد.ميخوام براش خاطره انگيز بشه.همه نظراتو براش ميخونم.ممنون
پست پاييني هم جديده همين امروز (الان ميشه ديروز)گذاشتمش