یک ماهي كه گذشت ...
ما برگشتيم
اين روزاي من و علي جون
امروز علي اجرا داره
سلام دوستاي خيلي خيلي عزيزم... بابت پست پايين و تبريكات قشنگتون بسياااااااااااااااار سپاسگزارم.شرمنده كرديد اساسيييييييي خيلي دوستتون دارم. اين روزا خيلييييييييي سرم شلوغه.به قول باباي علي الكي براي خودت كار ميتراشي در هر صورت ببخشيد نميتونم جواب كامنتارو بدم و بهتون سر بزنم امروز بعد از ظهر جشن پايان سال علي ايناس.اجراي تواشيح داره.تو گروه بندري هم هست.سرود هم بايد اجرا كنه.خيليييييييييي استرس دارم كه يه وقت سر صحنه چيزي يادش نره مدير مهد گفته من بايد برم پشت صحنه و كمكشون كنم.اينجوري براي منم بهتره راحت ميتونم با لباساي مختلف ازش عكس بگيرم پس فعلا باي تا با عكساي جشن آپ كنم ...
روز معلم و فرشته مهربون
روضه...
با دعای خیر دوستان علی خوب شد
علي بي دندون شده...
هوراااااااااااااااااااااااااا اولين دندون شيري علي ديشب مورخ 9١/01/06 افتاد اينقدر ذوق كرديييييييييييييييييم.واي كه چه لحظه شيرينيه براي پدر و مادر ... علي جون دندونشو توي باغچه دم خونه خاك كرد و ازمون خواست براش فاتحه بخونيم علي بي دندونم كه به اندازه يه دندون به مرد شدنش نزديكتر شده اينم دندون مرحوم شده ...